Ya HO
سرتو بذار رو شونههام خوابت بگیره
یاد باد ان روزگاران یاد باش
نمره تلفن یا ایمیل خودتون را برای من بگذارید
تریاژ
سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم نشناختی
ببخشید تا بخشیده شوید
ّ
يزدا ن پاك
پندار نيك كردار نيك گفتار نيك
همگي حملات افسردگي را ذر زندگي خود احساس كرده ايم افسردگي
هايي كه يك رتبه براي چندين ساعت ما را به خود مشغول كرده.
تواناييانجام كارهاي پيش پا افتاده را از دست مي دهيم روند تفكر بهم خورده
از گرفتن تصميمات درست عاجز مي مانيم.
يكي از دلايل ريشيه ايي اين حملات فيد بگ هاي ذهن ناخداگاه و برخورد
با خاطرات نامطلوب است و چون ضمير خدا گاه از روند ان اگاه نيست
هيچ علت اساسي براي ان و در نتيجه مبارزه پيدا نميكند.
دارو درماني فقط سر پوشي بر ان گزاشته و انها را هم چون اتش زير -
خاكستر فعال نگه ميدارد پاك شدن اين خاطرت بايد توسط ضمير ناخوداگاه
انجام گيرد. در اين روش به مدد جو يك برنامه اموزش داده مي شود.
در شروع مدد جو درست قبل خواب اقدام به تهيه ليست ۱۰ نفر از
اشخاصي كه به نظر خود موجب رنجشش شده اند بدون در نظر گرفتن
زمان و يا حتي علت ان مي كند در شب دوم بدونه مراجعه به ليست اول -
ليست دوم را تهيه كرده اين كار را براي ده شب انجام مي دهد.
در مرحله دوم از ده ليستي كه به صورت جدا گانه تهيه شده اسامي
مشترك ده ليست را بر روي برگه با رنگ سبز نوشته به مدت شش روز با
ذكر كلمه ببخشش بعد هر اسم باز دم را با فشار بيرون ميدهد.
نكته:در عكاسهاي ثبت شده توسط دوربينهاي كرولين اين با زدم حاوي -
ابري قير گون و چسبنده است اين همان ماده مسموم و مبهوس در ضمير-
است كه موجب اختلال در خود اگاه افراد ميشود پس بايد بدن خود را بعد از
هر مرحله بخشش با اب ولرم شستوشو كنيم.
از افراد منفي باف دوري كنيم
فاصله خود را با افرادي كه ناراحتي خود را به شكل بازدم پوف نشان مي-
دهند حفظ كنيم كه انرژي مصموم وارد بدن ما نشود.
از لمس و يا چشيدن نمكها هايي كه براي رفع چشم زخم اويخته مي شود
خوداري كنيد.
ریتم زندگی

جواب: به خاطر وجود بیوریتم در سیستم بدن ماست که ما تغییر حالت می دهیم، در واقع انرژی فیزیکی، حالات روحی و وضعیت احساسات ما و نیز توان فکری و قدرت یادگیری و حتی حس ششم ما همه به شکل دوره ای کم و زیاد می شوند و در وجود انسان سطوح انرژیهای مختلفی وجود دارد که از بدو تولد فرد شروع به زیاد شدن و سپس کم شدن و تکرار این دوره ادامه می یابد و تغییر این سیکل ها باعث تغییر حالات مختلفی در انسان می شود. واژه بیوریتم در واژه نامه آکسفورد به صورت زیر تعریف شده است: «هر الگوی مکرری از فعالیتهای فیزیکی، احساسی و اداراکی که بر رفتار انسان اثر می گذارد» و معادل فارسی آن زیست آهنگ نامیده می شود.
* تاریخچه کشف بیوریتم:
در سال 1890 میلادی برای نخستین بار یک پزشک آلمانی بنام ویلیام فلیس وجود سیکل های بیوریتم در بدن انسان را کشف کرد او که آمار و تحقیقات زیادی برروی وضعیت بیمارانش انجام می داد پی به وجود سیکل های 23 روزه ی فیزیکی و 28 روزه احساسی در وجود بیماران خود برد، جالب اینجاست که همزمان با وی بدون اطلاع از نتایج او ، روانشناس دیگری بنام پروفسور هرمان اسووبودا در اتریش نتایج دوره ای 23 روزه فیزیکی و 28 روزه احساسی را بدست آورد که این نتایج یکسان و مستقل از هم به طور شگفت انگیز باعث تأیید نظریه بیوریتم و علاقمندی دیگر دانشمندان همچون فروید و نیز انجام آزمایشات دیگری در این زمینه شد. در سال 1920 دکتر آلفرد تلتشر با بررسی توان یادگیری و قدرت فکر شاگردان خود سیکل 33 روزه ادراکی را کشف نمود و بعدها سیکل 38 روزه که بر حس ششم و الهامات درونی تأثیر داشت نیز کشف شد.
* انواع سیکلهای بیوریتم:
سیکل های بیوریتم زیادی در بدن ما وجود دارد که البته ما به بررسی 3 سیکل اصلی فیزیکی، احساسی، ادراکی و سیکل فرعی حس ششم می پردازیم. تمام سیکل های بیوریتم به شکل نمودار سینوسی از بدو تولد آغاز می شوند و حول خط مبنا یا محور زمان با پریودهای متفاوت در حال زیاد و کم شدن ادامه می یابند.
روز آغازین همانطور که در شکل ملاحظه می کنید ابتدا نمودار در بالای خط مبنا در منطقه مثبت یا فعال حرکت کرده سپس به اوج خود رسیده و بعد شروع به حرکت به سمت پائین و وارد شدن به منطقه غیرفعال یا منفی زیر خط مبنا می کند. در واقع زمانی که یک سیکل در منطقه مثبت قرار دارد فرد دارای حداکثر انرژی بوده و هرچه جلوتر می رود انرژی خود را از دست می دهد و زمانی هم که سیکل مورد نظر وارد منطقه منفی می شود سطح انرژی پائین و آرام آرام انرژی از دست رفته جبران می شود.

سیکل فیزیکی:
این سیکل بر نیروی جسمانی، قدرت و بنیه و تکاپوی انسان تأثیرگذار است. دارای دوره 23 روزه است که 5/11 روز آن در منطقه مثبت و پرانرژی به سر می برد و 5/11 روز دیگر آن در حالت سطح انرژی پائین و در نتیجه قدرت و استقامت نیز پایین می باشد.
سیکل احساسی:
این سیکل که بر سیستم عصبی ، حالات روحی و احساسات انسان تأثیرگذار است دوره 28 روزه دارد که 14 روز اول احساس شادی و نشاط و خوش بینی را ایجاد کرده و 14 روز دوم که نمودار در حالت منفی است امکان کسالت، بی حوصلگی و کج خلقی وجود دارد.
سیکل ادراکی:
این سیکل بیوریتم که بر قدرت ذهن و کارکرد مغز و میزان یادگیری و حافظه تأثیرگذار است دارای پریود 33 روزه می باشد که 5/16 روز نمودار مثبت و باعث کارکرد بهتر مغز و تصمیم گیری و یادگیری بهتر می شود و از روز 17 تا 33 که نمودار منفی است کارکرد مغز پایین و حافظه و قضاوت و تصمیم گیری ضعیف می گردد.
سیکل حس ششم:
این سیکل از سیکل های فرعی محسوب می شود و مؤثر بر حس ششم و الهام و دریافت مستقیم می باشد و دارای دوره 38 روزه «19 روز مثبت و 19 روز منفی» است.
* روز بحرانی چیست؟
گفتیم که نمودار بیوریتم به شکل سینوسی گاه در منطقه مثبت و گاه در منطقه منفی در حال بالا و پایین رفتن است و هیچکدام لزوماً خوب یا بد نیست، این حالت پر و خالی شدن مثل شارژ و دِشارژ باطری یک حالت طبیعی است، اما در نمودار روزهایی وجود دارد که حساس و روز بحرانی نامیده می شود. لحظه ای که نمودار از منطقه مثبت به منطقه منفی وارد و از خط مبنا می گذرد لحظه بحران یا روز بحرانی نامیده می شود. در واقع سطح انرژی یک لحظه صفر می شود مثل باطری که یک لحظه خالی می شود تا مجدداً زیر شارژ قرار گیرد. پدیده بحران مانند این است که جسم گرمی یک دفعه وارد محیط سرد می شود این گرم و سرد شدن مانند شوک در آن ریتم ایجاد ناپایداری می کند و روز بحران هر سیکل ناپایداری و تزلزل و شوک در آن ریتم ایجاد می کند و باعث آشفتگی و یا احتمال بروز خطا و اشتباه و در نتیجه حادثه برای فرد است و به فرد توصیه می شود در این روز بیشتر مراقب خود باشد . روزهای بحران سیکل فیزیکی، احساسی، ادراکی و حس ششم به ترتیب در روزهای 5/11 و 14 و 5/16 و 19 روز از ابتدای نمودار محسوب می گردد.
* استفاده کاربردی از بیوریتم:
آگاهی داشتن از وضعیت سطوح انرژی فیزیکی، احساسی و ادراکی می تواند در افزایش بهره وری فرد کمک کند به عنوان مثال زمان اوج انرژی فیزیکی مناسب برای کارهای سنگین مسابقات ورزشی و اعمال جراحی و دندانپزشکی است و نیز برای مدیران و تاجران نیز اتخاذ تصمیم های مهم در دوره مثبت تفکر و ادراک نتیجه بهتری دارد و مهم تر از این ها دانستن روزهای بحرانی است که فرد باید بیشتر مراقب خود باشد چون امکان اشتباه و خطا برایش وجود دارد و از انجام کارهای حساس و پرخطر بپرهیزد.
در ژاپن و آلمان به خلبانها و رانندگان قطارهای پرسرعت در روزهای بحرانی اجازه کار نمی دهند و حتی در کارهای پرخطر صنعتی به کارگران در روزهای بحرانی مرخصی می دهند و این باعث شده که آمار حوادث و تلفات آنها تا حدود 60 درصد کاهش یابد. به هر حال دانش بیوریتم می تواند در افزایش بهره وری و بازده شخصی بکار گرفته شود. در نرم افزار 4 فصل در فصل چهارم یا نقشه گنج به گونه ای برنامه ریزی شده که از دانش بیوریتم جهت رسیدن به اهداف و آرزوها و مسیر موفقیت شخصی به شکل سریع و عالی استفاده شود.
* فلسفه بیوریتم در کائنات و انسان:
با کمی دقت و تأمل در محیط اطراف خودمان در می یابیم که در اکثر چیزها حالت دوره ای و تکرار وجود دارد پیدایش شب و روز، حرکت ماه به دور زمین، چرخش زمین به دور خورشید و پیدایش فصل ها و تکرار آنها و رشد گیاهان در بهار و خواب زمستانه آنها و کوچ پرندگان مهاجر و وزش بادها و ریزش برگ درختان و رویش مجدد آنها همه حکایت از وجود فلسفه بیوریتم در کل کائنات می کند که البته خالق هستی در هر گوشه هستی بیوریتم مخصوص خودش را آفریده و در کتاب آسمانی قرآن آیات فراوانی اشاره به این موضوع دارند مثلاً در آیه 80 سوره مؤمنون: «او کسی است که زنده می دارد و می میراند و در پی یکدیگر آمدن شب و روز از اوست، آیا تعقل نمی کنید؟» و نیز در آیه 5 سوره جاثیه: «در پی یکدیگر آمدن شب و روز، و روزیی (بارانی) که خداوند از آسمان فرو فرستاده است، و زمین را پس از پژمردنش بدان زنده داشته است و در گرداندن بادها مایه های عبرتی برای خردمندان هست» این آیات اشاره به بیوریتم در طبیعت و تعقل در آن می کند و در آیات فراوان دیگری اشاره به گردش خورشید و ماه، شب و روز و حیات مجدد گیاهان که همه را مایه های عبرت برای اندیشه وران می داند و با دقت در این پدیده وجود سیکل های بیوریتم را می توان درک کرد، در واقع خالق هستی وجود بیوریتم را در جهان هستی لازم دانسته و در هر گوشه ای آن را به شکلی خلق کرده است البته بهترین و کاملترین آفرینش خداوند انسان است که اشرف مخلوقات محسوب شده و کاملترین شکل های بیوریتم در جهت منافع او در وجود انسان خلق شده است که باعث تغییر حالات مختلف درون انسانها می گردد که حتی خدای متعال در آیه 19 سوره انشقاق: «سوگند که شما از حالی به حال دیگر درآیید» نیز اشاره به تغییرات و دگرگونی حالات مختلف در وجود انسان دارد که لازمه رشد و تکامل انسان و حکمت خداوند است زیرا انسان را کاملترین و بهترین مخلوق خود قرار داده و انسان در بهترین حالت ممکن خلق شده است و در آیه 4 سوره تین فرموده: «لَقَد خَلَقنَا الانسانَ فی اَحسنِ تقویم» «براستی که انسان را در بهترین قوام آفریده ایم». به هر حال پذیرفتن فلسفه بیوریتم با نشانه های موجود در طبیعت و دگرگونی حالات مختلف در درون خودمان کار زیاد مشکلی نیست اما شاید به این فکر بیفتیم که وجود بیوریتم چه فایده ای برای ما دارد؟ به هر حال هر پدیده ای که خداوند در وجود ما خلق کرده بی حکمت نیست و مطمئناً لازمه رشد و تکامل ما بوده است، در اینجا ما با مثال هایی ساده سعی در تشریح فواید بیوریتم داریم، کافیست یکبار دیگر بیوریتم را در خود بررسی کنیم ، تغییر حالات یا سطوح انرژیهای مختلف فیزیکی، احساسی و ادراکی در وجود ما که گاه این انرژیها زیاد و گاه کم می شوند چرا؟ قبل از آن به توضیح اصل جاری بودن بوعلی سینا می پردازیم: «آب چون بماند می گندد و زلال است تا روان است» و خود به تجربه دیده اید آبی که در برکه ای ساکن بماند به گنداب تبدیل می شود و اگر در جویباری جاری شود زلال خواهد شد، در واقع ما در تمام مسائل زندگی باید اصل جاری بودن را رعایت کنیم تا نگندیم. همیشه جاری باشیم و از بسته بودن بپرهیزیم مثلاً فردی که پولش را به جریان می اندازد و از آن می بخشد جریان برکت و فراوانی را به سوی خود جاری می کند و کسی که خساست و بسته بودن را پیشه می گیرد حالت فقر و نداری را تجربه می کند. کسی که از علمش به دیگران می آموزد دائماً صاحب دانش و کمالات جدیدتر می گردد، این مثال های ساده لزوم جاری بودن را به ما گوشزد می کند. حال که با مفهوم جاری بودن و لزوم آن آشنا شدید به مبحث بیوریتم در وجود انسان باز می گردیم. اگر ما وجود خودمان را مانند ظرفی از انرژی تصور کنیم که توسط خداوند انرژی فیزیکی، احساسی و ادراکی در وجود ما سرشار می شود، حال اگر این انرژی در وجود ما ثابت بماند حالت ماندگی، کهنگی و گندیده پیدا خواهد کرد باید اصل جاری بودن در ما شکل بگیرد تا جریان انرژی در ظرف وجودی ما جاری شود و ما سرشار از انرژی تازه و زلال و پاک شویم به همین جهت در ظرف وجودی ما دریچه هایی برای تخلیه انرژیها و نهایتاً جاری شدن آنها در وجود ما تعبیه شده است که با باز و بسته شدن این دریچه در ظرف انرژی ما تغییرات میزان انرژی صورت می گیرد ، مثلاً زمانی که دریچه بسته می شود سطح انرژی ما ماکزیمم و زمانی که دریچه کامل باز می شود سطح انرژی ما مینیموم است و این شاید مثال واضحی برای درک بهتر موضوع باشد و اگر به این مثال ساده توجه کنیم درمی یابیم که پرو خالی شدن سطوح انرژی در وجود ما به خاطر اصل جاری بودن جهت زلال و تازگی انرژی ما چیز خوبی است و نباید حالتی مثل کمبود انرژی را بد دانست ، در واقع این زمان جهت تخلیه شدن ظرف انرژی ما از انرژی کهنه و قدیمی و تمیز شدن ظرف انرژی ما و آماده شدن برای دریافت انرژی نو و جدید است . از دلایل مهم دیگر پر و خالی شدن انرژی در وجود ما (بیوریتم) جلوگیری از یکنواختی و روزمرگی ماست در واقع تا تاریکی نباشد ، جلوه روشنایی مهم شمرده نمی شود، تا کمبود نباشد ، فراوانی احساس نمی شود و یا اصلاً اگر حال بد نباشد حال خوب و شادی احساس نمی شود و یعنی اگر حال خوب و پرانرژی بودن دائمی شود مطمئناً قدر و درک طعم آن شناخته نمی شود و یک امر عادی و بی ارزش خواهد شد مسلماً خلقت هر پدیده ای در وجود هستی توسط خداوند بی حکمت نیست و اما شاید امروز ما حکمت آن را درک نمی کنیم!
* مثال هایی برای درک بهتر بیوریتم:
1- باطری: شما تصور کنید که باطری قابل شارژی در اختیار دارید ابتدا این باطری کاملاً پر و به شما انرژی و روشنایی می دهد پس از استفاده از قدرت آن کاسته شده و این مانند ناحیه مثبت بیوریتم شما می تواند باشد تا اینکه میزان انرژی آن به حد صفر می رسد در این لحظه شما هیچگونه روشنایی ندارید تا باطری زیر شارژ قرار گیرد این لحظه صفر و بی انرژی را روز بحرانی در بیوریتم شما گویند پس از قرار گرفتن باطری در حالت شارژ وجود روشنایی برای شما امکان پذیر شده و این مانند ناحیه منفی بیوریتم می باشد تا زمانیکه باطری کاملاً شارژ شود.
نتیجه: در هر دو حالت شارژ و دِشارژ می توان روشنایی داشت ، اما زمان قبل از شارژ یا روز بحران هیچ انرژی وجود ندارد پس ما باید مراقب روزهای بحرانی باشیم.
2- چشمه آب در طول سال: اگر دقت کنید خواهید دید که چشمه های آب کوهساران در بهار پرآب هستند و در تابستان آرام آرام کم آب می شوند و در روزهای پایانی تابستان خشک می شوند و در فصل پائیز و زمستان با بارندگی سرشار از آب می شوند.
بهار و تابستان چشمه همچون زمان مثبت منحنی بیوریتم در وجود ماست و روز پایانی تابستان که چشمه خشک می شود روز بحرانی در بیوریتم ما و پائیز و زمستان چشمه همچون زمان منفی منحنی بیوریتم ما جهت شارژ شدن می باشد. پس ما باید مراقب روز بحرانی یعنی روز آخر تابستان و روز خشک شدن چشمه باشیم.
3- لذت بردن از فصل های سال : بعضی ها فقط فصل بهار و تابستان را خوب و زیبا می دانند و از آن لذت می برند و پائیز و زمستان را ناخوشایند می دانند در صورتی که اگر پائیز و زمستان نباشد فصل بهار و تابستان پربار نخواهند بود به هر حال اگر ما یک فرد آگاه باشیم از زیبایی و طراوت بهار حداکثر استفاده و لذت را برده و در تابستان با گردش و تفریح و شنا در آب لذت می بریم در پائیز از زیبایی برگ ریزان و خش خش برگ درختان زیر پاهایمان لذت خواهیم برد و در زمستان با لباس گرم از برف و یخبندان و برف بازی و اسکی لذت خواهیم برد. نتیجه اینکه یک فرد آگاه به فصل ها کلیه فصل ها را عالی و زیبا می داند و از همه آنها لذت می برد. کل نمودار بیوریتم ما مانند 4 فصل زیباست و نباید قسمت مثبت آن را فقط خوب و قسمت منفی آن را بد بدانیم. کافیست نگاه خودمان را تغییر داده و شرایط موجود سطوح انرژی را به همان میزانی که هستند بپذیریم و از تمام روزها و لحظه های زندگی خود لذت برده و هیچ گاه خود را محدود نکنیم.
4- بهره وری کشاورز در طول سال : در فصل های موجود در طبیعت هر کدام ، میزان انرژی زمین ، آب و هوا برای کشاورزی تغییراتی وجود دارد که یک کشاورز باید در هر فصل و زمان مخصوص خودش مراحل کاشت ، داشت و برداشت را انجام دهد تا بتواند بهره وری بالایی داشته باشد. ما نیز به خاطر بیوریتم داخلی ، فصل های متفاوتی را در درون خود احساس می کنیم و چه خوب است که همچون کشاورز بهترین زمان کاشت ، داشت و برداشت را در وجود خودمان بدانیم تا بهره وری بالاتری پیدا کنیم در باب رسیدن به اهداف و آرزوها مناسب با فصل های درونی ما جهت بهره وری بالاتر در نقشه گنج (فصل چهارم نرم افزار) برنامه کاملی شرح داده شده است و لازم به ذکر است که در این نرم افزار برای درک بهتر وضعیت بیوریتم های مختلف ما از فصل های سال جهت درک و فهم بهتر و ساده تر سطوح انرژیکی استفاده کرده ایم و بدین شکل است که در فصل بهار و تابستان نمودار مثبت و پائیز و زمستان نمودار در منطقه منفی قرار دارد. در فصل زمستان و بهار، نمودار حالت رشد افزایشی دارد و در فصل تابستان و پائیز، نمودار حالت نزولی و رو به کاهش دارد.
لطفا بز گونه نیندیشید
تقلب
نور درمانی
استفاده از نور مصنوعي در درمان بيماريهاي مختلف، مرتبط با اختلالات ريتم Circadian (كار شيفتي، Jet lag، اختلالات خواب) سيكل هاي قاعدگي (Premenstural dysphoric dis)، تغييرات فصلي (افسردگي زمستاني، پرخوري عصبي) و... بكار رفته شده است. 40 سال قبل اين فرضيه مطرح شد كه ممكن است نور، اثري تنظيم كننده بر تخمك گذاري و سيكل قائدگي داشته باشد. يكسري مطالعات انجام شده طي سالهاي 1995 ـ 1965، نشان دادند كه تابش شبانه نور، طي روزهاي حوالي تخمك گذاري، به زناني كه سيكل قاعدگي طولاني داشتند سبب شد تا سيكل قاعدگي در اين زنان، كوتاهتر شود. 2 مطالعة مشابه ديگر، نشان دادند كه ميزان تخمك گذاري نيز افزايش مييابد. در يك مطالعة ديگر كه بر روي يك گروه از بيماران كه با تشخيص اختلال رفتاري فصلي تحت فتوتراپي به مدت 1 هفته (در فاصلة روزهاي 13 ـ 1 سيكل قاعدگي) قرار گرفتند، مشاهده شد كه سيكل قاعدگي آنها بطور ميانگين 2/1 روزكاهش يافت. در مطالعات مذكور، هيچگونه بررسي و مطالعه اي بر روي هورمونها كه ممكن بود به شناختن مكانيزم تأثيرات نور، كمك كند، انجام نگرفت.
روش مطالعه: مطالعة ما در Novo sibrisk (واقع در عرض جغرافيائي 55 شمالي)، بين سالهاي 2006 ـ 2003 وطي ماههاي اكتبر تا آوريل (در فصل زمستان) انجام شد. علت انتخاب فصل زمستان اين بود كه سطح نور طبيعي در طول روز در طي اين فصل كمتر مي باشد و ضمناً طول مدت روز در اين فصل نيز كوتاهتر ميباشد. (كوتاهترين روز آن 7 ساعت طول ميكشد).
شركت كنندگان، طي يك دعوت همگاني كه در يك روزنامة محلي چاپ
شده بود و پس از كسب اطلاعاتي از نظر سابقه ژنيكولوژي در مطالعه شركت داده
شدند. در اين دعوت نامه، از زناني كه دچار سيكل قاعدگي طولاني بودند دعوت
شد تا در مطالعة ما شركت كنند.
(28.1-37.8) علت انتخاب اين عده از زنان
اين بود كه با كوتاهتر كردن سيكل قاعدگي به ايجاد شرايط فيزيولوژيك بهتر
در آنها كمك شود، در مقابل، شركت دادن زناني كه داراي سيكل قاعدگي نرمال
بودند، ممكن بود اثر نامطلوبي بر مدت سيكل آنها داشته باشد. به شركت
كنندگان گفته شد كه مونوگرافي و بررسي هاي هورموني بطور رايگان انجام خواهد
شد. پاسخ دهندگان، اطلاعات مربوط به سيكل ماهانه خود، طي يكسال گذشته را
در اختيار محققين ما قرار دادنه و پس از آن Case هاي مورد نظر و مطلوب جهت
شركت در بررسيهاي كلينيكي، انتخاب شدند. از ميان 180 نفر مراجعه كنندة
اوليه، 41 نفر دعوت به همكاري شدند وطي مصاحبههاي اختصاص، روش و هدف انجام
مطالعه، بطور كامل براي شركت كنندگان توصيف شد. شرايط ورود به مطالعه شامل
موارد زير بود كه شركت كنندگان مي بايست همة آنها را ميداشتند:
1 ـ طي اغلب سيكلهاي قاعدگي شخص مورد نظر در طي سال گذشته، بويژه 2 سيكل قبلي، هيچ داروئي كه سطح هورمونهاي جنسي را تحت تأثير قارار دهد مورد استفاده قرار نگرفته باشد.
2 ـ عدم وجود علائم كلينيكي حاكي از اختلالات اندوكرين
3 ـ سلامت عمومي خوب
4 ـ يك رژيم خواب و بيداري نرمال
5 ـ عدم مسافرت بين 2 خط نصف النهار، طي 2 ماه اخير
طي مصاحبه انجام شد، 14 نفر از 41 نفر اول حذف شدند. (10 نفر فاقد كرايتريا بودند، 3 نفر به علت عدم همكاري مناسب و 1 نفر به دليل متفرقه) از 27 نفر باقيمانده نيز 5 نفر به دلائل مختلف (2 نفر به علت بارداري، 2 نفر به علت عدم همكاري در طول مطالعه و 1 نفر به علت مهاجرت) نتوانستند مطالعه را به پايان رسانند. با اين حساب 22 نفر، مطالعه را تاپايان ادامه دادند.
مطالعه، شامل 2 ماه بررسي با شدت نور كنترل شده بود كه بين آنها، حداقل يك سيكل قائدگي off از نظر بررسي و كنترل، وجود داشت. نور باشدت بالا، در طول يكي از اين ماهها و نور با شدت كم در طول سيكل ديگر تابيده شد. درمان با نور در خانه به مدت 1 هفته صورت مي گرفت و 1 روز قبل (روز baseline = در مطالعه از آن به عنوان روز 7 تعبير شده) و 1 روز پس از اين مدت (روز follow up = روز 14) بررسي هاي پاراكلينيك انجام شد. برنامه ريزي بگونهاي بود كه هر 2 روز (هم روز 7 و هم روز 14) در فاز فوليكولر قرار بگيرند، زيرا پاره شدن فوليكول غالب و تغييرات هورموني ناشي از آن (در فازلوتئال)، ممكن بود نتايج تحقيقات ما را تحت تأثير قرار بدهد. از طرف ديگر، مواجه با نور، زماني بيشترين تأثير خود را بروز مي دهد كه در حول و حوش روز تخمك گذاري انجام شود. بنابراين روز مناسب براي ورود به مطالعه بر حسب كوتاهترين مدت معمول براي يك سيكل قاعدگي (بر حسب هر يك از شركت كنندگان) منهاي 14 (طول مدت معمول فاز لوتئال) منهاي 7 (طول مدت دوره درمان بانور) محاسبه شد.
شركت كنندگان، يك روز عصر به مركز درماني مي آمدند تا جهت انجام بررسي هاي پاراكلينيك، 5cc خون وريدي از وريد آنتركوبيتال، پس از 3 ساعت ناشتائي، از آنها گرفته و يك سونوگرافي نيز از آنها به عمل آيد. به آنها يك وسيلة تابش نور داده شد تا با خود به خانه برده و از صبح روز بعد، مواجهه بانور را آغاز كرده و عصر روز آخر، براي آزمايشات follow up وسونوگرافي مجدد، مراجعه كنند. در اين مدت، درجه حرارت ركتال روزانه، ثبت و در هنگام مراجعه مجدد تحويل محققين ما داده ميشود.
براي تابش نور سفيد باشد 4300lux از يك منبع نور sunray2-max استفاده شد. لامپهاي استفاده شده، فسفري و از نوع 835 بودند. شركت كنندگان توجيه شده بودند كه صبحها پس از مدت كوتاهي از برخواستن از خواب، (بطور ميانگين 20-15min) به مدت 45min، صورت خود را در فاصله 41cm منبع نور ذكر شده قرار دهند. لازم نبود تمام مدت به صفحه منبع نور خيره شوند بلكه فقط بايد اجازه داده مي شد تا نور آزادانه به هر دو چشم برسد. نور با شدت كم نيز باشدت 100 لوكس و از فاصلة 41cm و توسط يك لامپ فلورسانت خانگي تابيده مي شد. پس از پايان هر دوره 7 روزه از شركت كنندگان خواسته مي شد تا نظرشان را در مورد اين تجربه مواجهه بانور بيان كنند. علت انتخاب صبح براي مواجهه بانور، 1 جلوگيري از ايجاد اختلاف خواب ناشي از تابانيده نور در طول شب و 2 پائين بودن شدت نورآفتاب در اين زمان از روز بود.
براي اندازي گيري پرولاكتين، LH.TSH و FSH از روش ايمونولومينو متر يك و براي استراديول از روش ELISA استفاده شد. كيت هاي استفاده شده براي تمام بيماران از يك كارخانه تهيه شد. از آنجائي كه LH ترشح Pulstile دارد، براي اندازه گيري آن، نمونة ادراري يك نيم روز از هر فرد تهيه مي شد.
در سونوگرافي نيز به قطر فوليكول، حجم تخمدان و ضخامت اندومتر توجه مي شد.
نتايج: مطالعة ما نشان داد، به دنبال مواجهة 1 هفته اي با نور سفيد در فاز فوليكولر، ترشح پرولاكتين،LH و FSH، رشد فوليكول تخمدان و احتمال تخمك گذاري افزايش مييابد. اين اولين مطالعه اي بود كه همزمان با بررسي تأثير نور بر تخمك گذاري به اندازه گيري و بررسي هورمونهاي جنسي نيز پرداخت تا به مكانيزم اثر نور پي ببرد. مشخص است كه افزايش ميزان تخمك گذاري به دنبال مواجهه با نور، نتيجة يك رشد تسريع شده فولكيولي ميباشد و آن نيز به نوبة خود، حاصل تغييرات پيچيده اي است كه در ترشح هورمونهاي جنسي مترشحه از محور هيپوفيز ـ تخمدان رخ مي دهد.
پاية نوروآناتوميك اين اثر نور، ممكن است بر مبناي اطلاعات صادره توسط فتورسپتورهاي Melanopsin-based چشم باشد كه توسط محور رتينو هيپوتالاميك (جدا از محور مربوط به عصب اپتيك) به ساعت بيولوژيك واقع در هسته سوپراكياسماتيك هيپوتالاموس منتقل ميشوند. البته، احتمالاً راههاي ارتباطي بيشمار ديگري نيز با هيپوتالاموس وجود دارد، با اين حال، مسير غدة پينه آل كه ترشح كنندة نور و هورمون ملاتونين ميباشد، تنها مسيري است كه بخوبي مورد مطالعه قرار گرفته است. لازم به ذكر است كه مطالعات انجام گرفته بر روي حيوانات، هيچ علامت قطعي مبني بر تأثير قابل توجه ملاتونين بر عملكرد توليدمثلي انسان را مطرح نمي سازد.
مكانيسم نور واندوكريني كه مسئول تأثيرات تحريكي نور است ممكن است از مكانيزمي كه در فاز فوليكولر سيكل هاي قاعدگي سبب افزايش سطح LH و FSH مي شود، متفاوت باشد. براي بررسي اين امر، در ژاپن، استفاده از باربيتوراتها كه ترشح LH در سيكل قاعدگي را مهار مي كنند، تأثيري بر اثر تحريكي نور در افزايش ترشح LH در فاز فوليكولر نداشت.
محدوديتها: تعداد كم شركت كنندگان و تا حدي نيز محدود بودن جمعيت نمونه، بزرگترين معايب اين طرح بودند.
نتيجة نهائي: مواجهه با نور سفيد مصنوعي در صبحگاه مي تواند تخمك گذاري را تحريك سازد. اين امر ممكن است روشي نويد بخش براي غلبه بر نا باروري در تعدادي از زنان باشد.
خود درمانی در جانوران
دانشمندان رشتههاي گوناگون، در حال بررسي اين احتمال هستند كه گونههاي زيادي از پرندگان، حشرهها و پستانداران، از گياهان، خاك، حشرهها و قارچها به عنوان دارو بهره ميگيرند و از اين راه خود را در برابر بيماريهاي احتمالي محافظت ميكنند (پيشگيري از بيماري) يا حالت ناخوشايندي را كه دچار آن شدهاند، آرامش ميدهند(درمان دارويي).
اغلب دانشمنداني كه در اين زمينهي علمي نوين پژوهش ميكنند، باور دارند جانوران نميتوانند با تكيه بر نوعي خرد ذاتي دريابند، چه گياهي براي آنها سودمند است بلكه راهبردهاي خوددرماني مهارتهاي حياتي هستند كه انتخاب طبيعي آن را نيرو ميبخشد.
در بيشتر موارد، ميل به كاهش احساس ناخوشايند، بروز رفتارهاي خوددرماني را بر ميانگيزد . بعضي گونههاي جانوان، به ويژه ميمونهاي انساننما، در درمان خود اندكي هدفدار عمل ميكنند. در اين گونه موردها، اغلب واژهي زوئوفارماكوگنوزي (درك جانوران از داروها) به كار ميرود. البته، اين واژه براي توصيف همهي راههايي كه جانوران ديگر براي تعامل با داروخانهي طبيعت بر ميگزينند، مناسب نيست.
نخستين مشاهدات
در فرهنگ عامه مردم چين اين داستان مشهور است كه قرن ها پيش كشاورزي كنار كلبه خويش مار ي مي بيند و از ترس جان با چوب دستي مار را مجروح مي كند و به خيال آن كه خواهد مرد ، آن را به حال خود وا مي گذارد . چند روز بعد ، بار ديگر همان مار را مي بيند و دوباره تلاش مي كند آن را از بين ببرد. چند روزي مي گذرد و براي بار سوم مار ديده مي شود . اين بار كشاورز پس از مجروح كردن مار ،آن را دنبال مي كند و مار زخمي را مي بيند كه در ميان بوته ها مشغول خوردن علف است . كشاورز مشاهدات خود را پيگيري مي كند و در مي يابد كه زخم هاي مار خيلي زودتر از آن چه كه تصور مي كرد ، بهبود مي يابند .
در پزشكي سنتي چين از پودر سفيد رنگي براي بهبودي سريع تر زخم ها ، بريدگي ها و خونريزي هاي سطحي استفاده مي شود . اين پودر را از گياهي با نام Panex notoginseng به دست مي آورند . گمان مي رود مار داستان كشاورز كنجكاو از آن مي خورده است.
برخي از دانشمندان مشاهداتي داشته اند مبني بر اين كه بعضي از جانوران مي توانند ، توليد مثل خود را كنترل كنند . براي مثال ، هالي دوبلين گزارش كرده است ، برخي از فيل هاي آفريقايي از گونه هاي خاص يك درخت براي القاي زايمان استفاده مي كنند. او بيش از يكسال فيل حامله اي را در شرق آفريقا دنبال و مشاهده كرد كه جانور تا نزديك زمان وضع حمل ،برنامه غذايي ثابتي را پي گرفت . اما در اين زمان ، شاخ و برگ گياهي از خانواده Boraginaceae را خورد . چهار روز بعد ، نوازد خود را به سلامت به دنيا آورد . كارن استراير مشاهدات مشابهي را در مورد ميمون هاي موريك ( Brachyteles arachinoides ) در برزيل گزارش كرده است . او با تعقيب اين ميمون ها دريافت كه آن ها گاهي از برگ هاي دو گياه با نام هاي Apulia leiocarpand و Platypodium elegans و گاهي از ميوه گياهي با نام Enterlobium contortisiliquim استفاده مي كنند . دو گياه اول نوعي تركيبات ايزوفلا ونتوئيدي دارند كه ساختمان آن ها شبيه استروژن است . به نظر مي رسد ميمون ها از اين دو گياه براي جلوگيري از بارداري استفاده مي كنند ، اما خوردن ميوه گياه سوم كه حاوي نوعي پيش ساز پروژسترون به نام استيگما سترول است ، به نحوي شانس بارداري را در اين ميمون ها افزايش مي دهد .
پيشگيري از بيماري ها
تاكنون محققان مرز مشخصي بين رفتارهاي خود درماني از لحاظ پيشگيري يا درمان دارويي مشخص نكرده اند .
الف ) خاك خوري : گونه هاي زيادي از پستانداران ، پرندگان، خزندگان و حتي حشرات،خاك مي خورند . از مدت ها پيش، گمان مي رفت اين رفتار در واقع تلاشي براي تامين مواد معدني ضروري است . اما بررسي هاي جديد نشان مي دهند كه خاك خوري هميشه به اين منظور صورت نمي گيرد . تنظيم pH معده ، سم زدايي متابوليت هاي ثانويه گياهان و مقابله با نارحتي هاي گوارشي، از جمله اسهال ، از دلايل جديدي هستند كه براي توجيه رفتار خاك خوري جانوران مطرح شده اند.
ب) استفاده از حشرات : بسياري از حشرات سم هايي مي سازند يا از رژيم غذايي خود به دست مي آورند . آنها سم را در بخش هايي از بدن خود ذخيره مي كنند و به كمك آن از شكار شدن به وسيله پرندگان محفوظ مي مانند يا با انگل ها و ميكروب ها مقابله مي كنند . تاكنون بيش از 200 گونه پرنده شناسايي شده اند كه مورچه ها را بر پرهاي بدن خود مي مالند . گاهي نيز روي لانه هاي تپه مانند مورچه ها مي غلطند تا به اين طريق مورچه ها روي پرهاي آن كشيده شوند. مورچه هايي كه پرندگان به پرهاي خود مي مالند اغلب از گونه هايي هستند كه اسيد فورميك توليد مي كنند . اين اسيد به راحتي شپش هاي لاي پرها را از بين مي برد. ميمون هاي ونزوئلايي در فصل گرم و مرطوب سال كه نيش زدن حشرات بسيار آزار دهنده مي شود، ترشحات فوق العاده سمي نوعي هزار پا را روي كرك هاي بدن خويش مي مالند . ترشحات هزار پا حاوي بنزوكوئينون هستند كه در دفع حشرات بسيار موثر است .
ج) ميوه هاي ضد انگل : در رودخانه آواش واقع در اتيوپي ، آبشاري وجود دارد كه اين منطقه را به دو زيستگاه متفاوت تقسيم مي كند . در بالا دست آبشار ، گونه اي ميمون با نام Papio anubis و در پائين آن گونه اي با نام Papio hamadryas و دورگه هايي از اين دو گونه ، زندگي مي كنند . خطر آلودگي به انگل شيستو زوما در اين ميمون ها متفاوت است ، زيرا ميزبان واسط اين انگل ، يعني حلزون هاي جنس Biomphalaria , در پايين دست آبشار بسيار زيادند و در بالا دست آن , كم تر يافت مي شوند . از اين رو ، آلودگي به اين انگل در پائين آبشار بيش تر است . هر چند درختچه اي با نام Balanites aegyptica در هر دو زيستگاه وجود دارد ، اما تنها ميمون هاي پائين آبشار از ميوه هاي آن استفاده مي كنند . اين ميوه ها حاوي نوعي پيش ساز هورموني به نام ديوز جنين هستند كه به نظر مي رسد از رشد شيستوزوما جلوگيري مي كند.
د) لانه هاي ضد انگل : بسياري از پرندگان در لانه هاي خود از گياهان تازه اي استفاده مي كنند كه جز و ساختمان آن ها محسوب نمي شود . به نظر مي رسد گياهان تازه مواد فراري دارند كه در دفع و كشتن انگل هاي پوستي موثرند. برخي سا ر ها ، در لانه هاي خود از هويج وحشي ( Daucus Carota ) استفاده مي كنند كه باعث كاهش قابل ملاحظه تعداد كنه هاي موجود در لانه مي شود . هر چند كاهش تعداد كنه ها بر ميزان رشد جوجه ها تاثيري ندارد ، اما جوجه هايي كه در لانه هاي حاوي هويج وحشي رشد و نمو مي كنند ، مقدار هموگلوبين بيش تري دارند.
درمان دارويي در شامپانزه ها
درمان دارويي جانوران در مقايسه با خود درماني به منظور پيشگيري ، مورد توجه بيش تري قرار گرفته و
مطالعات دقيق تري روي آن انجام شده ا ست .
سال 1987 ميلادي، ميشل هافمن در تانزانيا در حال مشاهده گروهي از شامپانزه ها بود كه غذا مي خوردند . در ميان آن ها شامپانزه ماده اي، حال خوشي نداشت و در كناري آرميده بود . وقتي بيدار شد، به سوي درختچه اي به نام Vernonia amygdalina راه افتاد . مردم محلي اين گياه سمي را " قاتل بز " مي نامند . تلخي بسيار زياد برگ هاي اين گياه هشداري جدي به جانوراني است كه قصد دارند شاخ و برگ هاي آن را مصرف كنند. اما شامپانزه بيمار بدون توجه به اين هشدار ، شاخه اي از اين گياه را چيد و با دقت پوست آن را جدا كرد تا به مغز داخلي ساقه رسيد . سپس طي 20 دقيقه مغز آن را كاملا جويد و شيره آن را مكيد . هافمن رفتار ديگري را نيز بين شامپانزه ها مشاهده كرد . برخي از آن ها هنگام بيماري ، برگ هاي گياهان خاصي را بدون آن كه بجوند ، مي بلعيدند . اين برگ ها تقريبا دست نخورده دفع مي شدند .
هافمن در مطالعات وسيعي كه در جنگل هاي تانزايا انجام داد ، به اين نتيجه رسيد كه رفتار خود درماني در شامپانزه ها اغلب با آلودگي آن ها به انگلي با نام Oesophagotomum stephanostomum ارتباط دارد . بررسي هاي او نشان دادند ، ساقه يا برگ گياهاني كه شامپانزه ها هنگام بيماري مصرف مي كنند، به دفع اين انگل از بدن آن ها كمك مي كند. شامپانزه اي كه مغز تلخ ساقه V. amygdalina را بجود ، بدون شك بيمار است . جويدن مغز ساقه اين گياه پس از 20 الي 24 ساعت باعث از بين رفتن احساس ناخوشي در شامپانزه مي شود.
اما چرا شامپانزه با دقت پوست گياه را جدا مي كند و تنها مغز ساقه را مصرف مي كند ؟ در پيكره اين گياه دو دسته تركيب كشنده به نام سسكيوترپن لاكتون و گليكوزيدهاي استروئيدي يافت مي شوند . غلظت اين مواد سمي در پوست ساقه و برگ هاي گياه از مغز آن بيش تر است . از اين رو ، شامپانزه اين بخش هاي گياه را براي جلوگيري از مسموميت شديد مصرف نمي كند . تركيبات دسته نخست ، اثرات ضد انگلي شديدي دارند اما تركيبات دسته دوم خواص كشندگي كم تري دارند و باعث مهار تحرك و تخم گذاري در انگل ها مي شوند.
شامپانزه ها براي دفع انگل هاي خود از گياهان ديگري نيز استفاده مي كنند . هافمن 34 گونه گياه را گزارش كرده است كه شامپانزه ها برگ آن ها را درسته مي بلعند . هر چند اين گياهان به شكل هاي گوناگون ( بوته، درختچه ، درخت و پيچك ) مي رويند ، اما همه آن ها خصوصيت مشتركي دارند : سطح برگ هايشان بسيار ريز و پوشيده از كرك است .هافمن درمطالعات خود دريافت ، در مدفوع شامپانزه به ازاي هر 20 برگ بلعيده شده حدود 10 كرم زنده يافت مي شود . بنابراين با وجودي كه برگ هاي بلعيده شده كرم ها را دفع كرده بودند ، آن ها را از بين نبرده بودند . در واقع سطح ريز و كركدار برگ ها اتصال كرم هاي بالغ به جدار روده را سست مي كند. به علاوه بسياري از كرم هاي نابالغ لابه لاي كرك ها به دام مي افتند و به اين ترتيب از بدن جانور دفع مي شوند.
خود درماني و يادگيري
اغلب محققان بر اين باورند كه راهبردهاي خود درماني مهارت هايي حياتي هستند كه انتخاب طبيعي آن ها را نيرو مي بخشد . با وجود اين ، در برخي گونه ها ، به ويژه ميمون هاي انسان نما ، رگه هايي از يادگيري مشاهده مي شود. در اين ميمون ها ، افراد خام و بدون تجربه رفتارهاي خود را با كسب اطلاعات از تجربيات ديگران كامل مي كنند . وقتي فردي اثرات مفيد ماده اي را براي سلامتي خود درمي يابد، اين تجربه ميان اعضاي گروه به تدريج گسترش مي يابد.
به نظر مي رسد اولين برخورد با رفتارهاي خود درماني در سنين پائين اتفاق مي افتد . وقتي ميمون بالغي بيمار مي شود و رفتار خود درماني را از خود بروز مي دهد، ميمون هاي جوان متوجه اين رفتار مي شوند و سعي مي كنند خودشان نيز آن را انجام دهند. ميمون بالغ نيز اغلب مادرشان است .
اگر خود درماني را حاصل يادگيري بدانيم، با پرسش هاي عميقي روبه رو مي شويم . جانور پس از بيماري بايد گياه دارويي را شناسايي كند، بخش هايي را كه موثر هستند انتخاب و آن را به شيوه مناسبي مصرف كند. شامپانزه ها در عادت هاي غذايي بسيار محافظه كارانه عمل مي كنند و حتي هنگامي كه بيمار هستند ، مواد غذايي جديد را به طور تصادفي انتخاب نمي كنند . شايد رفتار خود درماني از آن جا شروع مي شود كه در يك دوره كميابي غذا ، ميمون هاي گرسنه و بيمار به غذاهاي جديدي روي مي آورند . در نتيجه سلامتي خود را باز مي يابند و اين بهبودي زمينه اي براي مصرف غذاي جديد در هنگام بيماري مي شود.
خود درماني و پزشكي سنتي
حدود يك قرن پيش ، طبيبي تانزانيايي توانست با كشف شيوه درماني مهمي جان بسياري از مردم روستايش را نجات دهد كه به يك بيماري شبيه اسهال مبتلا شده بودند . او جوجه تيغي بيماري را در اطراف روستا مشاهده كرد كه وضعيتي مشابه اهالي روستا داشت و از ريشه گياهي مي خورد . اهالي روستا آن گياه را سمي مي پنداشتند اما طبيب عقيده داشت مي توان از آن براي درمان بيماري استفاده كرد. از اين رو ، پس از اين كه خود مقداري از گياه را خورد ، ماجرا را براي مردم تعريف كرد و آنان را متقاعد كرد از آن براي درمان بيماري خود استفاده كنند . از آن زمان تاكنون مردم آن روستا از آن گياه به عنوان دارو استفا مي كنند . به نظر مي رسد ، رويدادهاي مشابه ، بر كارايي پزشكي سنتي افزوده اند و شايد منشا پزشكي سنتي بوده اند .
كلام آخر
همان طور كه يك قرن پيش آن طبيب تانزانيايي توانست داروي جديدي را براي مردم روستاي خود پيدا كند ، مطالعه رفتارهاي خود درماني در جانوران مي تواند منبع مهمي براي كشف داروهاي جديد باشد. آفريقا، محل تولد بشر، ممكن است نقطه شروع تكامل پزشكي مدرن باشد . شناخت بهتر اين قاره مي تواند نقش مهمي در آينده جهان ايفا كند.
منبع:
مراقب سوتی های ازمون استخدامیتون باشید
مغز هایی با قابلیت نصب برنامه
به گزارش خبرگزاری رویترز، هاوکینگ ۷۱ ساله اوایل هفته جاری در اظهار نظری دیگر گفته بود که به باور او بیماران دچار امراض غیرقابل درمان این حق را دارند که به خواست خود به زندگیشان پایان دهند، مشروط بر این که اقدامهای لازم برای اطمینان از خواست واقعی این بیماران انجام شود.
این نابغه سرشناس که در نتیجه ابتلا به عارضه اسکلروز جانبی آمیوتروفیک از ۲۱ سالگی دچار فلج کلی شده است، میگوید سراسر عمر خود را با تهدید مرگ زودرس زندگی کرده است.
حدود ۶۲ سال پیش، پزشکان معالج هاوکینگ اعلام کرده بودند که وی تنها «دو الی سه سال» دیگر زنده خواهد ماند.
نویسنده کتاب «تاریخچه مختصر زمان» در ادامه با طرح موضوع امکان زندگی ابدی بشر به کمک علم افزود: «فکر میکنم مغز مانند یک برنامه در ذهن است که آن نیز شبیه به رایانه عمل میکند. از این رو، از دیدگاه نظری این امکان وجود دارد که مغز را روی رایانه کپی کرد و نوعی از زندگی پس از مرگ را به وجود آورد.»
هاوکینگ در عین حال اذعان کرد که چنین چیزی هماینک «ورای تواناییها و وسعت [کنونی] دانش بشری است.» وی همچنین تصریح کرد که «در تمام طول عُمرم با تهدید مرگ زودرس زندگی کردهام، برای همین از اتلاف وقت بیزارم».
در فیلم مستند «هاوکینگ» که روایتگر داستان زندگی این کیهانشناس و فیزیکدان نظری است، وی میگوید که از مرگ نمیهراسد. هاوکینگ پس از اولین نمایش فیلم در سخنان خود با اشاره به موضوع مرگ و تلقی خود از نیستی و عدم گفت که حیات پس از مرگ افسانهای برای مردمانی است که «از تاریکی میترسند».
در این فیلم زندگی یک دانشآموز دبستانی باهوش به تصویر کشیده شده که دستخطی خرچنگ قورباغهای دارد و در سالهای بعد، تا پیش از بروز بیماری، از زندگی دانشجویی در دانشگاه آکسفورد لذت میبرد.
فیلم «هاوکینگ» نشان میدهد که چطور هاوکینگ جوان پس از ابتلا به بیماری و زمینگیر شدن به کشفهای شگفتانگیزی درباره منشأ جهان هستی دست مییابد و جهانیان را در حیرت فرو میبرد.
پیش از آغاز نمایش فیلم «هاوکینگ»، کیپ تورن، فیزیکدان نظری آمریکایی، در سخنانی گفت که استفاده هاوکینگ جوان از فنون ریاضی در نظریههای مربوط به منشأ کیهان چیزهایی را نشان داد که به ذهن هیچ کس تا به آن زمان خطور نکرده بود. تورن که از سالهای دهه ۱۹۶۰ میلادی با هاوکینگ رابطه دوستی داشته، همچنین افزود: «کاری که هاوکینگ کرد، آن چنان ورای دستاوردهای دیگر دانشمندان زمان بود که آشکارا از همان موقع معلوم بود که این مرد انسانی شگفتانگیز است.»
فیلم «هاوکینگ» در عمل در همان سالی اکران میشود که کتاب خودزندگینامه [اتوبیوگرافی] استیون هاوکینگ به نام «تاریخچه مختصر خودم» نیز منتشر شده است. این فیلم که نویسندگی متن و روایتگری آن را شخص استیون هاوکینگ بر عهده داشته، بازگوکننده روایت مردی است که بیماری او وی را به ابداع راههایی سوق داد که از آن طریق، به جای مقهور شدن در برابر ناتوانی جسم، جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان جهان معاصر تثبیت کرد. تورن نیز با اشاره به همین ویژگی دوست دیرین خود تصریح کرد: «هاوکینگ لجوجترین انسانی است که در زندگیم دیدهام.»
در بخشی از مستند یاد شده ماری، خواهر استیون، میگوید که برادرش در کودکی بسیار باهوش و کنجکاو بود و تعریف میکند که چطور وقتی بچه بودند یک خانه عروسکی هدیه گرفت و «استیون فوری آن خانه عروسکی را لولهکشی کرد و برایش سیمکشی برق نصب کرد».
ماری در گفتوگو با رویترز همچنین گفت که زندگی با برادرش سرگرمکننده، هیجانانگیز و گاه نیز ملالآور بود، چرا که «وقت تلف کردن بود اگر با استیون بحث میکردی، او همیشه بلد بود چطور بحث را هدایت کند».
فیلم در بخشی دیگر به زندگی خانوادگی هاوکینگ در سالهای بیماری میپردازد و داستان زندگی این دانشمند با جین، همسر اول، و سه فرزندش و همچنین شکست آن زندگی زناشویی و سپس ازدواج دوم وی با یکی از پرستارانش را به تصویر میکشد.
این نخستین بار نیست که هاوکینگ در دنیای رسانهها حضور پیدا میکند. پیشتر کتاب او به نام «تاریخچه مختصر زمان» جزء پرفروشترینها شده است و شخص هاوکینگ نیز در سریالهای تلویزیونی «پیشتازان فضا»، «خانواده سیمپسون» و سریال کمدی «بیگبنگ تئوری» در نقش خود ایفای نقش کرده است.
بستنی اای بستنی
پژوهشگران در کشور انگلیس می گویند به یافته های شگفت انگیزی درباره رابطه نوع بستنی مورد علاقه هر فرد و شخصیت وی دست یافته اند. آنان عنوان کرده اند که بستنی مورد علاقه افراد می تواند ویژگیهای شخصیتی آنان را لو دهد .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، محققان بنیاد تحقیقاتی درمان از طریق بو و مزه لندن می گویند طعم بستنی مورد علاقه هر فرد می تواند برخی از ویژگی های شخصیتی او را آشکار کند.
آنان عنوان کردند کسانی که بستنی های میوه ای چندرنگ را بیشتر دوست دارند، نسبت به دیگران بدبین تر اند. همچنین افرادی که بستنی هایی با رنگ روشن را انتخاب می کنند، شنونده های بهتری هستند.
نتایج این تحقیق نشان می دهد، طرفداران طعم وانیل در بستنی معمولا افرادی شتاب زده و آرمان گرا هستند و دوست داران بستنی شکلاتی انسان هایی احساساتی اند.
این درحالی است که براساس نتایج حاصل از این تحقیق، کسانی که بستنی خامه ای را به دیگر بستنی ها ترجیح می دهند، معمولا انسان هایی عاشق پیشه و حمایت گر هستند و دوست داران بستنی نعنایی نیز جزو دسته انسان های منطقی به حساب می آیند.
بستنی به عنوان یک خوراکی سرگرم کننده، شادی بخش و مغذی شناخته می شود و ۹۰ درصد مردم دنیا از خوردن آن لذت می برند.
ده فانون کیهانی
قانون دوم: با دوستان مواجه میشوید، در مدرسهای غیر رسمی و تمام وقت نامنویسی کردهاید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درسها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، باید به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرحریزی کنید.
قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزیهای گهگاهی، آزمایشهای ناکام نیز به همان اندازه آزمایشهای موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.
قانون چهارم: درس آنقدر تکرار میشود تا آموخته شود. درسها در اشکال مختلف آنقدر تکرار میشوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید میتوانید درس بعدی را شروع کنید.
قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که درسی نباشد. اگر زنده هستید درسهایتان را نیز باید بیاموزید.
قانون ششم: جایی بهتر از اینجا و اکنون نیست. وقتی "آنجای" شما یک "اینجا" میشود به "آنجایی" میرسید که به نظر از "اینجای" فعلیتان بهتر است.
قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمیتوانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان میپسندید یا از آن بدتان میآید.
قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه میکنید، بستگی به خودتان دارد.
قانون نهم: جوابهایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.
قانون دهم: تمام اینها را در بدو تولد فراموش میکنید. اگر مشکلات دانستنیهای درون را از میان بردارید، همه اینها را به خاطر خواهید آورد.
اختلال شخصیت
ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت ضد اجتماعی
الف ـ الگوی فراگیری از عدم رعایت و تجاوز به حقوق دیگران که از سن 15 سالگی آشکار شده و با سه مورد (یا بیشتر از سه مورد) از موارد زیر مشخص می شود:
1 ) ناتوانی در سازش با هنجارهای اجتماعی مرتبط با رفتارهای قانونی، که با انجام مکرر اعمالی مشخص می شود که زمینه بازداشت شدن را فراهم می کنند.
2 ) فریبکاری که با دروغگویی مکرر، استفاده از نامهای مستعار یا کلاهبرداری از دیگران برای منفعت شخصی یا لذت مشخص می شود.
3 ) تکانشی بودن یا ناتوانی در برنامه ریزی برای آینده
4 ) تحریک پذیری و پرخاشگری که با نزاع و حمله های بدنی مکرر مشخص می شود.
5 ) بی پروایی و بی ملاحظه بودن نسبت به امنیت خود یا دیگران
6 ) مسئولیت ناپذیری دایم که با ناتوانی مکرر در حفظ رفتار شغلی ثابت یا بازپرداخت تعهدهای مالی مشخص می شود.
7 ) عدم پشیمانی که با بی تفاوتی و یا دلیل تراشی برای آزار یا دزدیدن اموال دیگران یا بد رفتاری با آنها مشخص می شود.
ب ـ چنین فردی حداقل باید 18 سال سن داشته باشد.
ج ـ شواهدی از اختلال سلوک با شروع قبل از سن 15 سالگی وجود دارد.
د ـ رخداد رفتار ضد اجتماعی صرفاً در طی سیر اسکیزوفرنیا یا یک دوره منیک نیست.
زبان بدن
بخش عمده ای از پیام هایی که شما به
دیگران منتقل می کنید برخاسته از سرنخ های غیر کلامی است، یعنی جنبه هایی
از حالات بدنی و ژست های شما، رفتار ظاهر و نگرش هایتان که حتی شاید از
وجود آنها بی خبرید.
این رابطه های غیر کلامی عبارتند از:
- زبان بدن
-نحوة نشستن، ایستادن و راه رفتن
-نحوة استفاده از دستانتان
-ظاهر
-نحوة پوشش
-نحوة آرایش مو و صورت و غیره
-نگرش
-اطمینان به خود
-احساسات
پژوهشی در دانشگاه استانفورد نشان می دهد، به هنگام صحبت با شخص یا گروهی
پیام ما نه از طریق آنچه می گوئیم، بلکه بیشتر از طریق چگونگی گفتن ما
منتقل می شود. همین مطالعه حاکی است که ادراک شنونده از موارد زیر تاثیر می
پذیرد:
۷% توسط واژه های شما
۳۸% توسط آهنگ صدای شما
۵۵% توسط زبان بدن شما
این بدین معنی نیست که واژه ها بیاهمیتاند بلکه تنها به این موضوع اشاره
دارد که هر چه به ارتباطات غیرکلامی خود در حین صحبت بیشتر دقت کنید، در
انتقال مطلب مورد نظرتان موفق تر هستید. اگر امرار معاش شما مستلزم تعاملات
انسانی است، (هر چند در عصر سیبرنتیک نمی توانیم از تماس های چهره به چهره
با همنوعان خود اجتناب ورزیم)، در صورتی که از تاثیر خود بر مردم آگاه
باشید؛ با موفقیت بیشتری به هدف هایتان دست می یابید.
مهم ترین بخش جریان ارتباطی غیر کلامی که بخش ناآشکار آن است نگرشهایتان می باشد.
شاید شما صاحب فکری درخشان، شیوایی کلام، حالات و ژست های عالی زبان، بدن و
ظاهری خوشایند باشید؛ ولی نگرشی منفی ابراز دارید. در این صورت، احتمال
لوث شدن پیام مورد نظرتان بالاست.
به افرادی که تا به حال ملاقات کرده
اید و احساستان نسبت به آن ها بیندیشید. ما انسان ها نسبت به نگرش بی نهایت
حساس هستیم. ما احساس درونی افراد را نسبت به خودشان حس می کنیم. ما به
طور شهودی سطح اطمینان به خود و اعتماد به نفس آن ها را در می یابیم و
عمدتاً واکنش هایمان را نسبت بدان ها بر این اساس پی ریزی می کنیم، خواه آن
ها نگرشی منفی و خواه مثبت از خود بروز دهند. بازیگران نمایش باید بسیار
بکوشند تا در برابر تماشاچیان به چنین مهارتی دست یابند. در مورد سایرین
نیز وضع به همین منوال است. کار سهل و ساده ای نیست! از خصلت های آدمی است
که به خویشتن واقع بینانه نمی نگرد. اغلب، نمی دانیم چرا موفق نیستیم.
در سطور زیر روشی ارائه شده که به تقویت مهارت های ارتباط غیر کلامی تان
کمک می کند. در حد امکان سعی کنید دوربینی تهیه و از یکی از دوستان خود
بخواهید تا شما را همه جا دنبال کند و از شما در موفقیت های مختلف فیلم
ویدیوئی تهیه کند به ویژه هنگام صحبت با دیگری، یا به هنگام خطاب قرار دادن
گروهی، منتهای تلاش خود را بکنید تا آن ها را نادیده بگیرید؛ سبک طبیعی
حرف زدنتان را تصحیح نکنید. سپس نوار فیلم تهیه شده را تجزیه و تحلیل کنید.
ممکن است نتایج دردناک باشد ولی سعی کنید خود را واقع بینانه ارزیابی
کنید. نوار ویدئو را به دوستان و همکارانتان بدهید و از آن ها بخواهید
صادقانه و بی هیچ ملاحظه ای شما را نقد کنند و در مقیاس ده نمره ای از یک
تا ده به رابطه غیر کلامی خودتان نمره بدهید:
· آهنگ صدا
· ظاهر
· زبان بدن
· استفاده از دست ها
· حالات بدن و ژست ها
· نگرش
با مشاهده مجدد فیلم متوجه خواهید شد
که شما در نظر دیگران چگونه اید و باید روی چه نکاتی کار کنید. به هنگام
مقایسه ارزیابی خود با ارزیابی دیگران از شما کاملاً به تفاوت های بین آن
دو دقت کنید. اگر بیش از حد بر خودتان سخت یا آسان می گیرید، نشانه آن است
که باید روی نگرش خود کار کنید.
تایید خود عنصر ضروری موفقیت محسوب می شود ولی خود فریبی یقیناً راهی است به سوی شکست.
شما ابتدا باید عادت های مشهود بد و نامناسب را، پیش از تغییرشان شناسایی
کنید. تلاش کنید نقاط ضعف خود را بهبود بخشید، دلسرد نشوید همه ما اشکالاتی
داریم!
به چند نکته مهم در هنگام تمرکز توجه داشته باشید:
حالات بدنی: صاف بنشینید، قوز نکنید.
با حالات بدنی و ژست های غیر ضروری، حواس تان را پرت نکنید.
در موقع مناسب لبخند بزنید.
طبیعی باشید
وول نخورید
بیاموزید تا از طریق بیان چهره و زبان بدن خوشایند به گرمی با دیگران ارتباط برقرار کنید.از دیگر تمرینهای سودمند آن است که دفترچه ای از عکسهای مجلات و نشریات، از انواع تصویرهایی که شما مایلید شبیه آن ها باشید تهیه کنید و به هنگام برقراری ارتباط با دیگران، آن ها را در ذهن تان مجسم کنید.این تمرین را با فنی که پیشتر بدان اشاره شد و بر اهمیت یادگیریِ گوش دادن تاکید دارد، تلفیق کنید. شکل دادن تصویرتان فرایندی پیش رونده است، بنابراین به ضبط شنیداری و ویدئویی خودتان ادامه دهید و هر گاه “نمره” ارزیابی شما افزایش یافت، تمرین را قطع کنید. در ضمن آماده دریافت نتایج جالب هم باشید.
زنده رود
رشد جمعیت جهان، افزایش گرمای زمین، خشکسالی و هدر دادن هنگفت آب، جهان را به سوی یک بحران تراژیک در زمینه کمبود آب حرکت میدهد، آنچه در ایران میگذرد نیز گوشه ای از بحران جهانی آب است.
بحرانی که در ایران واکنش های اجتماعی و زیست محیطی می آفریند و در
شرایط خفقانی که بر جامعه حاکم است، واکنش های متفاوت و متنوعی را در پی
دارد.
ایران در منطقه خشک و نیمه خشک زمین قراردارد و میزان بارندگی و آبهای قابل دسترس و وسعت مناطق مرطوب آن پائین است.
حال با توجه به بحران ساختاری اقلیمی کشور، روشن است که تلاش برای صرفه جوئی در آب، جمع آوری آب باران و یا تصفیه آب مصرف شده و ایجاد مکانیسم های اصلاحی باید فراگیر باشد و این اقدامات همراه با مدیریت علمی و کارشناسی لازم صورت گیرد.
براساس آمار رسمی برای تامین نیازهای آبی در ایران ۵۹۹ سد بزرگ با حجم
۴۳ میلیارد متر مکعب آب در حال بهره برداری است. به علاوه تعداد ۱۳۵ سد در
حال ساختمان و ۳۴۱ سد در مرحله بررسی و مطالعه هستند.
متاسفانه آمار دقیقی درباره میزان استفاده از این آبها برای کشاورزی وجود
ندارد و علاوه بر این، اغلب این سدها زیان آور برای محیط زیست، راه آبهای
طبیعی، قنات ها و سفره های زیرزمینی و آبیاری کشت متوسط و کوچک اند و در
جهت منافع اقتصادی شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران قرار دارند.
سدسازی های بی رویه، حفرچاههای عمیق، مصرف نامطلوب صنعتی، رها کردن پسابهای
آلوده در رودخانه ها و دریاچه ها، فقدان لایروبی و پاکسازی، نبود روش های
درست آبیاری، فقدان آموزش جهت مصرف معتدل و غیره از نشانه های این سوء
مدیریت هستند.
به عنوان نمونه وزارت نیرو از یکسو به ایجاد سدهای غیر مفید و حتا مضر دست
میزند و آبها را بطور غیر منطقی ذخیره میکند و از سوی دیگر با ایجاد چاههای
عمیق تمام شبکه سفره های زیرزمینی آب را تخریب میکند تا آب را دربازار
مصرف عرضه کند.
نتیجه این کار، افت بیشتر سطح آب و برهم خوردن اکوسیستم آبی و نیز کنترل یکجانبه آب برای سودآوری بیشتر و در نهایت تشدید خانه خرابی شهروندان است.
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست میگوید ۹ استان و ۳۴ شهر
ایران باکمبود جدی آب مواجه هستند و این درحالی است که یک سوم منابع تجدید
ناپذیر آب در کشور به صورت فاضلاب و پساب از بین میروند. (ایسنا ۱ آبان
۱۳۸۹ )
بسیاری از روستاهای ایران فاقد لوله کشی برای آب و فاضلاب هستند. کافی است
به روستاهای استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان و کرمان وخوزستان و یزد
بروید تا چگونگی خرید آب آشامیدنی توسط مردم از تانکرها را مشاهده کنید.
حتی در مناطق جنوبی تهران با مشکل کمبود آب آشامیدنی مواجه هستیم.
این در حالیست که سرانه مصرف جهانی برای یک نفر۱۵۰ لیتر است، اما در ایران بیش از ۱۹۱ لیتر ارزیابی می شود و بنابراین مصرف سرانه در کشورما ۴۰ لیتر بالاتر از مصرف سرانه در جهان است.
مدیریت بوروکراتیک آب
"مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت" در گزارشی درباره منابع آبی اعلام کرد که طی سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۱ تعداد چاه ها از ۳۳۶ تا ۶۵۰ چاه افزایش یافته است. ولی طبق همین گزارش میزان آب دهی هرچاه از ۱۷۴ هزار متر مکعب به ۴۴ هزار متر مکعب سقوط کرده است.
چاه های عمیق نه تنها اکوسیستم خاک را برهم زده و راههای آبی زیر زمینی
را بهم ریخته اند، بلکه سطع زیر کشت را هم کاهش داده اند. امروز با واردات
حجم گسترده مواد کشاورزی از خارج مواجه هستیم که این امر در نتیجه دوعامل
یعنی سیاست تخریبی واردات بی رویه و کاهش تولید داخلی بوجود آمده است.
تخریب قنات ها و سفره ها و حفره های آبی زیر زمینی و ایجاد سد و چاه عمیق بی رویه پیامد مدیریت ناشیانه و زیان آور است.
کشور ما که روی خط خشکسالی فزاینده قرار دارد و از رشد جمعیت بالایی نیز برخوردار است، باید امکانات طبیعی خود را حفظ کند و با صرفه جوئی کامل آب از شدت بحران آتی بکاهد.
این در حالیست که دولت با آب به شکل کالای عادی برخورد می کند و فاقد دیدگاه کلان و همه جانبه درباره آن است و منابع آبی را در خدمت سیاست دورنگر و برای نسل های بعدی قرارنمیدهد.
پیامد چنین سیاست هایی، خشکی دریاچه ارومیه است و سپس در برابر بحران ایجاد شده دولت از انتقال آب ارس و یا آب دریای مازنداران به دریاچه ارومیه حرف میزند.
از سویی دیگر دولت در صدد انتقال آب رودخانه کرخه از لرستان به گلپایگان و قم و خوانسار است، بدون آنکه تحلیل علمی ارائه و خطرات اکولوژیکی آن را ارزیابی کند.
دستگاه اداری دریاچه ها را حفاظت نمیکند و آنها را به بحران خشکی میکشاند اما از سویی دیگر از انتقال آب دریای مازندران به سمت مرکز ایران و تبدل آب دریا به آب آشامیدنی صحبت میکند.
طبق ارزیابی کارشناسان سازمان ملل هزینه برای یک متر مکعب آب آشامیدنی از منابع زیر زمینی ۱۰ سانتیم یورو میباشد، از طریق تصفیه آب مصرف شده ۴۵ سانتیم یورو میباشد و اگر آب دریا برای آب آشامیدنی استفاده شود هزینه اش به ۷۰ سانتیم یورو میرسد.
پیشنهاد درباره مدیریت
بحران آب نتایج دردناکی بر سلامتی و بهداشت انسانها دارد. طبق گزارش سالانه سازمان ملل ۸۰ درصد بیماری ها در کشورهای توسعه نیافته ناشی از آب آلوده است.
این گزارش اعلام میکند که هر سال ۱.۷ میلیون نفر به لحاظ فقدان تجهیزات تصفیه و لوله کشی و در نتیجه عدم دسترسی به آب سالم میمیرند.
ایران نیز در قلب این بحران است. احداث سدها بر روى رودخانهها در نقاط مختلف کشور و حفر صدها چاه در کنار شهرها گرچه توانست در مقطعى نیاز آبى شهرهاى زیادى را برآورده سازد، اما ادامه افزایش جمعیت و توسعه شهرها و فقدان مدیریت درست آب، بحران را تشدید کرده است.
افزایش جمعیت تهران در ابتدا به این منجر شد که آب رودخانه کرج که صدها هکتار از اراضى را سیراب میکرد روانه شبکه آب تهران شود.
پس از آن نوبت انتقال آب رودخانه جاجرود به سوی تهران رسید و نتیجه آن محرومیت تعداد زیادى از زمین ها وروستاهاى دشت ورامین از آب رودخانه جاجرود و بیکارى هزاران روستائى و مهاجرت آنها به مناطق شهرى بود.
بهدنبال آن انتقال نوبت آب رودخانه لار و جهت دادن آن به تهران رسید. این رودخانه مىتوانست نقش ارزندهاى در کشاورزى مازندران ایفاء کند، ولی فشار جمعیتی تهران تقسیم دیگری را تحمیل کرد.
هم اکنون تمامی منابع طبیعی آبی، دریاچه ها مانند دریاچه ارومیه، رودها مانند کارون و زاینده رود، تالابها مانند انزلی وگاوخونی دستخوش بحران هستند.
آنچه که در مدیریت آب، حیاتی بشمار می آید و سیاست های حاکم بر کشور قادر به رعایت آن نیست، چند نکته زیر است:
یکم، ارزیابی دقیق نیازها در کشاورزی و صنعت و آب آشامیدنی در کوتاه مدت و دراز مدت و آنهم با توجه به جمعیت شهری.
دوم، تعریف یک سیاست همه جانبه برای کاهش مصرف بیهوده و زیانبار آب و محدود کردن اتلاف وهدردادن آب.
سوم، متوقف کردن حفر چاه ها و سدسازی ها وبازسازی آب دریاچه ها.
چهارم، بازنگری محل استقرار بنگاههای تولیدی و تشویق صنایع پاک و کم مصرف درزمینه آب و انرژی.
پنجم، بررسی نوع تولید کشاورزی و نوع محصولات در مناطق گوناگون ایران و شیوه های علمی جدید در کشاورزی در زمینه آبیاری به منظور تقلیل مصرف آب.
ششم، جلوگیری از آلودگی آبها و پاکسازی تمامی راههای آبی و تحکیم و اجرای قوانین لازم درقبال آلوده کنندگان صنعتی و دولتی.
هفتم، مداخله دادن مردم و نهادهای جامعه مدنی در مدیریت آب و افزایش فرهنگ زیست محیطی جهت حفظ منابع طبیعی.
مطلبی با طعم قرض دستی
توسل به اعمه.
وحدانیت یا شرک؟
همه ما
به شکل موروثی از پدرانمان یاد گرفته ایم که در مراسم محرم شرکت کنیم. و به
امامها و امامزاده ها متوسل شویم. به ما گفته شده این کار ثواب دارد و
امامان دعای ما را براورده میکنند.
ولی از آنجا که خدا ما را به تفکر
فرا خوانده و فرموده یک ساعت تفکر بهتر از 70سال عبادت است، بد نیست یک
ساعت به کاری که سالها با هیجان و عشق انجام داده ایم فکر بکنیم.
طبق فرمان خداوند تنها ب
ستایش تنها مخصوص خداوند عالمیان است.
و تنها بایداز خدا درخواست و استعانت نمود.
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو کمک میجوییم.
حال دعا کردن برای امامان به چه معنی است؟
یعنی ما معتقدیم غیر از خدا کسان دیگری هم هستند به اسم امام حسین، قاسم،
علی اصغر و...(تمامی امامها و امام زاده های دیگر. حتی این مقام گاهی سید
ها یا حتی نوزادان را هم شامل میشود) که دارای مقام الوهیت هستند و باید
آنها را ستایش کرد باید معابد آنها را زیارت کرد و دور ضریح آنها چرخید و
سنگ قبرشان را بوسید.
همچنین معتقدیم که این افراد که اغلب سالها پیش مرده اند دارای توانایی های نامحدودی هستند که مختص خدای بی انتهاست.
آنها میتوانند در یک لحظه دعای هزاران نفر را بشنوند. از پاکی دل آنها و
اعمال نیک و بدشان خبر داشته باشند، در باره آنان داوری و قضاوت کنند و
بلاخره تصمیم به پذیرش یا رد دعای آنها بگیرند.
این توانایی ها و ویژگیها تنها در مقام و قدرت خداست و ما با چنین اعتقادی برای خدا شرکایی قایل میشویم.
یک بار از خود بپرسید. آیا توسل به اعمه بمعنی رساندن آنها به مقام خدایی و شرک نمیباشد؟
لطفا نظر بدید و این سوال رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
هدایت خداوند با شما باد.
این متلب را دستی قرض گرفتم
وامدار مطلب
فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.
خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟
مرد می گوید من خوابیده بودم.
خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه پاسخی می دهد آن چنان که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود .
مرد می گوید : چون فکر می کردم تو بیداری من خوابیده بودم!!!
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر می گوید این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم
شفا بخشی واقعی(شفای درون)
دانید .. مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک چراغ موشی از آن استفاده نمی
کنیم . ویلیام جیمز به نظر شما مغز انسان چگونه کار میکند ؟ ایا میدانید مغز انیشتین چند برابر مغز یک انسان
معمولی بود؟ آیا می دانید قضیه نسبیت انیشتین ناشی از قدر
ت ذهن و خلاقیت او بوده؟؟ به نظر شما او به چه نکاتی از ذهن خود پی برده بود ؟ آیا میدانید رییس ج
مهورهای دنیا از رازهای قدرت ذهن استفاده می کنند ؟ بزرگترین راز جهان هستی را کشف کنید با دانستن
رازهای ذهنتان به رازهای موفقیت خواهید رسید شناخت ذهن انسان ذهن انسان همه چیز را کنترل می کند .
ادراکات، تصورات ، تفکرات ، اعتقادات . بطور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل است.
جهان و هر آنچه که در آن موجود است، ازطریق تصورات ما در ذهن انعکاس می یابد. ما می توانیم از طریق
روشهای کنترل ذهن این تصورات را تغییر دهیم و آن وقت خواهیم دید که واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش
تغییر خواهند شد، یا به زبان دیگر اگر ما توان آن را داشته باشیم که ذهن خودمان را تحت کنترل در آوریم قادر
خواهیم بود دنیای مطابق با آرمانها و ایده آل های خودمان بسازیم. جواب بزرگترین پرسش دانشمندان
اینجاست... رازهای شگفت انگیز ذهن انسان تصویر ذهنی که ما از خویش داریم براساس اعتقادات ، باور ها ،
ارزش های حاکم بر جامعه، تجارب گذشته ، موفقیت ها ، شکست ها ، تحقیرها و پیروزیها شکل گرفته است و
از مجموعه این عوامل است که در ذهن تصویری از خود می سازیم . ذهن انسان دارای دو بخش است: - ذهن
هوشیار یا ضمیر خود آگاه - ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه . به نظر شما او به چه نکاتی از ذهن خود پی
برده بود بهترین راه درک ذهن هوشیار و نیمه هوشیار این است ک به آنها بصورت یک باغچه نگاه کنیم . شما
یک باغبان هستید و در طول روز مشغول کاشتن دانه هایی ( همان ان ههائیست که روزانه به فکر خود راه
میدهید) هستید. هرچه را که می کارید در تن و محیط زندگیتان درو می کنیم . اکنون مشغول کاشتن افکار
مربوط به آرامش ، عمل درست، حسن نیت و سعادت بشوید و به آرامی و علاقه در باره ویژگیهای آنها بین ید،
آنچه را که ان یده اید به طور کامل در ذهن آگاهتان جای دهید و به کاشتن این دانه های شگفت انگیز ادامه
دهید دراین صورت محصول با شکوهی را درو خواهید کرد. ذهن شما همه چیز را کنترل می کند ... پس باید
رازهای درون ذهنتان را بدانید . ذهن شما همه چیز را کنترل می کند ... پس باید رازهای درون ذهنتان را بدانید
.... با دانستن رازهای ذهنتان به رازهای موفقیت خواهید رسید... اگر راز ذهن را بدانید به رازهای شاد زیستن
پی خواهید برد
فنون ارام بخشی
نهال انقلاب
قصه ای دور اجاقی ساده بود
شب که می شد نقش ها جان می گرفت
روی سقف ما که اتاقی ساده بود
می شدم پروانه خوابم می پرید
خواب هایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر می کردم به شوق اشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود