نور درمانی
استفاده از نور مصنوعي در درمان بيماريهاي مختلف، مرتبط با اختلالات ريتم Circadian (كار شيفتي، Jet lag، اختلالات خواب) سيكل هاي قاعدگي (Premenstural dysphoric dis)، تغييرات فصلي (افسردگي زمستاني، پرخوري عصبي) و... بكار رفته شده است. 40 سال قبل اين فرضيه مطرح شد كه ممكن است نور، اثري تنظيم كننده بر تخمك گذاري و سيكل قائدگي داشته باشد. يكسري مطالعات انجام شده طي سالهاي 1995 ـ 1965، نشان دادند كه تابش شبانه نور، طي روزهاي حوالي تخمك گذاري، به زناني كه سيكل قاعدگي طولاني داشتند سبب شد تا سيكل قاعدگي در اين زنان، كوتاهتر شود. 2 مطالعة مشابه ديگر، نشان دادند كه ميزان تخمك گذاري نيز افزايش مييابد. در يك مطالعة ديگر كه بر روي يك گروه از بيماران كه با تشخيص اختلال رفتاري فصلي تحت فتوتراپي به مدت 1 هفته (در فاصلة روزهاي 13 ـ 1 سيكل قاعدگي) قرار گرفتند، مشاهده شد كه سيكل قاعدگي آنها بطور ميانگين 2/1 روزكاهش يافت. در مطالعات مذكور، هيچگونه بررسي و مطالعه اي بر روي هورمونها كه ممكن بود به شناختن مكانيزم تأثيرات نور، كمك كند، انجام نگرفت.
روش مطالعه: مطالعة ما در Novo sibrisk (واقع در عرض جغرافيائي 55 شمالي)، بين سالهاي 2006 ـ 2003 وطي ماههاي اكتبر تا آوريل (در فصل زمستان) انجام شد. علت انتخاب فصل زمستان اين بود كه سطح نور طبيعي در طول روز در طي اين فصل كمتر مي باشد و ضمناً طول مدت روز در اين فصل نيز كوتاهتر ميباشد. (كوتاهترين روز آن 7 ساعت طول ميكشد).
شركت كنندگان، طي يك دعوت همگاني كه در يك روزنامة محلي چاپ
شده بود و پس از كسب اطلاعاتي از نظر سابقه ژنيكولوژي در مطالعه شركت داده
شدند. در اين دعوت نامه، از زناني كه دچار سيكل قاعدگي طولاني بودند دعوت
شد تا در مطالعة ما شركت كنند.
(28.1-37.8) علت انتخاب اين عده از زنان
اين بود كه با كوتاهتر كردن سيكل قاعدگي به ايجاد شرايط فيزيولوژيك بهتر
در آنها كمك شود، در مقابل، شركت دادن زناني كه داراي سيكل قاعدگي نرمال
بودند، ممكن بود اثر نامطلوبي بر مدت سيكل آنها داشته باشد. به شركت
كنندگان گفته شد كه مونوگرافي و بررسي هاي هورموني بطور رايگان انجام خواهد
شد. پاسخ دهندگان، اطلاعات مربوط به سيكل ماهانه خود، طي يكسال گذشته را
در اختيار محققين ما قرار دادنه و پس از آن Case هاي مورد نظر و مطلوب جهت
شركت در بررسيهاي كلينيكي، انتخاب شدند. از ميان 180 نفر مراجعه كنندة
اوليه، 41 نفر دعوت به همكاري شدند وطي مصاحبههاي اختصاص، روش و هدف انجام
مطالعه، بطور كامل براي شركت كنندگان توصيف شد. شرايط ورود به مطالعه شامل
موارد زير بود كه شركت كنندگان مي بايست همة آنها را ميداشتند:
1 ـ طي اغلب سيكلهاي قاعدگي شخص مورد نظر در طي سال گذشته، بويژه 2 سيكل قبلي، هيچ داروئي كه سطح هورمونهاي جنسي را تحت تأثير قارار دهد مورد استفاده قرار نگرفته باشد.
2 ـ عدم وجود علائم كلينيكي حاكي از اختلالات اندوكرين
3 ـ سلامت عمومي خوب
4 ـ يك رژيم خواب و بيداري نرمال
5 ـ عدم مسافرت بين 2 خط نصف النهار، طي 2 ماه اخير
طي مصاحبه انجام شد، 14 نفر از 41 نفر اول حذف شدند. (10 نفر فاقد كرايتريا بودند، 3 نفر به علت عدم همكاري مناسب و 1 نفر به دليل متفرقه) از 27 نفر باقيمانده نيز 5 نفر به دلائل مختلف (2 نفر به علت بارداري، 2 نفر به علت عدم همكاري در طول مطالعه و 1 نفر به علت مهاجرت) نتوانستند مطالعه را به پايان رسانند. با اين حساب 22 نفر، مطالعه را تاپايان ادامه دادند.
مطالعه، شامل 2 ماه بررسي با شدت نور كنترل شده بود كه بين آنها، حداقل يك سيكل قائدگي off از نظر بررسي و كنترل، وجود داشت. نور باشدت بالا، در طول يكي از اين ماهها و نور با شدت كم در طول سيكل ديگر تابيده شد. درمان با نور در خانه به مدت 1 هفته صورت مي گرفت و 1 روز قبل (روز baseline = در مطالعه از آن به عنوان روز 7 تعبير شده) و 1 روز پس از اين مدت (روز follow up = روز 14) بررسي هاي پاراكلينيك انجام شد. برنامه ريزي بگونهاي بود كه هر 2 روز (هم روز 7 و هم روز 14) در فاز فوليكولر قرار بگيرند، زيرا پاره شدن فوليكول غالب و تغييرات هورموني ناشي از آن (در فازلوتئال)، ممكن بود نتايج تحقيقات ما را تحت تأثير قرار بدهد. از طرف ديگر، مواجه با نور، زماني بيشترين تأثير خود را بروز مي دهد كه در حول و حوش روز تخمك گذاري انجام شود. بنابراين روز مناسب براي ورود به مطالعه بر حسب كوتاهترين مدت معمول براي يك سيكل قاعدگي (بر حسب هر يك از شركت كنندگان) منهاي 14 (طول مدت معمول فاز لوتئال) منهاي 7 (طول مدت دوره درمان بانور) محاسبه شد.
شركت كنندگان، يك روز عصر به مركز درماني مي آمدند تا جهت انجام بررسي هاي پاراكلينيك، 5cc خون وريدي از وريد آنتركوبيتال، پس از 3 ساعت ناشتائي، از آنها گرفته و يك سونوگرافي نيز از آنها به عمل آيد. به آنها يك وسيلة تابش نور داده شد تا با خود به خانه برده و از صبح روز بعد، مواجهه بانور را آغاز كرده و عصر روز آخر، براي آزمايشات follow up وسونوگرافي مجدد، مراجعه كنند. در اين مدت، درجه حرارت ركتال روزانه، ثبت و در هنگام مراجعه مجدد تحويل محققين ما داده ميشود.
براي تابش نور سفيد باشد 4300lux از يك منبع نور sunray2-max استفاده شد. لامپهاي استفاده شده، فسفري و از نوع 835 بودند. شركت كنندگان توجيه شده بودند كه صبحها پس از مدت كوتاهي از برخواستن از خواب، (بطور ميانگين 20-15min) به مدت 45min، صورت خود را در فاصله 41cm منبع نور ذكر شده قرار دهند. لازم نبود تمام مدت به صفحه منبع نور خيره شوند بلكه فقط بايد اجازه داده مي شد تا نور آزادانه به هر دو چشم برسد. نور با شدت كم نيز باشدت 100 لوكس و از فاصلة 41cm و توسط يك لامپ فلورسانت خانگي تابيده مي شد. پس از پايان هر دوره 7 روزه از شركت كنندگان خواسته مي شد تا نظرشان را در مورد اين تجربه مواجهه بانور بيان كنند. علت انتخاب صبح براي مواجهه بانور، 1 جلوگيري از ايجاد اختلاف خواب ناشي از تابانيده نور در طول شب و 2 پائين بودن شدت نورآفتاب در اين زمان از روز بود.
براي اندازي گيري پرولاكتين، LH.TSH و FSH از روش ايمونولومينو متر يك و براي استراديول از روش ELISA استفاده شد. كيت هاي استفاده شده براي تمام بيماران از يك كارخانه تهيه شد. از آنجائي كه LH ترشح Pulstile دارد، براي اندازه گيري آن، نمونة ادراري يك نيم روز از هر فرد تهيه مي شد.
در سونوگرافي نيز به قطر فوليكول، حجم تخمدان و ضخامت اندومتر توجه مي شد.
نتايج: مطالعة ما نشان داد، به دنبال مواجهة 1 هفته اي با نور سفيد در فاز فوليكولر، ترشح پرولاكتين،LH و FSH، رشد فوليكول تخمدان و احتمال تخمك گذاري افزايش مييابد. اين اولين مطالعه اي بود كه همزمان با بررسي تأثير نور بر تخمك گذاري به اندازه گيري و بررسي هورمونهاي جنسي نيز پرداخت تا به مكانيزم اثر نور پي ببرد. مشخص است كه افزايش ميزان تخمك گذاري به دنبال مواجهه با نور، نتيجة يك رشد تسريع شده فولكيولي ميباشد و آن نيز به نوبة خود، حاصل تغييرات پيچيده اي است كه در ترشح هورمونهاي جنسي مترشحه از محور هيپوفيز ـ تخمدان رخ مي دهد.
پاية نوروآناتوميك اين اثر نور، ممكن است بر مبناي اطلاعات صادره توسط فتورسپتورهاي Melanopsin-based چشم باشد كه توسط محور رتينو هيپوتالاميك (جدا از محور مربوط به عصب اپتيك) به ساعت بيولوژيك واقع در هسته سوپراكياسماتيك هيپوتالاموس منتقل ميشوند. البته، احتمالاً راههاي ارتباطي بيشمار ديگري نيز با هيپوتالاموس وجود دارد، با اين حال، مسير غدة پينه آل كه ترشح كنندة نور و هورمون ملاتونين ميباشد، تنها مسيري است كه بخوبي مورد مطالعه قرار گرفته است. لازم به ذكر است كه مطالعات انجام گرفته بر روي حيوانات، هيچ علامت قطعي مبني بر تأثير قابل توجه ملاتونين بر عملكرد توليدمثلي انسان را مطرح نمي سازد.
مكانيسم نور واندوكريني كه مسئول تأثيرات تحريكي نور است ممكن است از مكانيزمي كه در فاز فوليكولر سيكل هاي قاعدگي سبب افزايش سطح LH و FSH مي شود، متفاوت باشد. براي بررسي اين امر، در ژاپن، استفاده از باربيتوراتها كه ترشح LH در سيكل قاعدگي را مهار مي كنند، تأثيري بر اثر تحريكي نور در افزايش ترشح LH در فاز فوليكولر نداشت.
محدوديتها: تعداد كم شركت كنندگان و تا حدي نيز محدود بودن جمعيت نمونه، بزرگترين معايب اين طرح بودند.
نتيجة نهائي: مواجهه با نور سفيد مصنوعي در صبحگاه مي تواند تخمك گذاري را تحريك سازد. اين امر ممكن است روشي نويد بخش براي غلبه بر نا باروري در تعدادي از زنان باشد.